Download, customize, and translate hundreds of business templates for free
Go to dashboard to download stunning templates
Downloadآیا علم کامپیوتر می تواند به ما رازهای زندگی را آموخت؟ شاید نه، اما می تواند روشنایی بیاندازد بر چگونگی کارکرد برخی از فرآیندهای روزمره و چگونگی استفاده از آنها. الگوریتم ها در همه جا حضور دارند، از دنبال کردن یک دستور پخت تا ترتیبی که ایمیل های خود را مرتب می کنید.
در الگوریتمها برای زندگی: علم کامپیوتر تصمیمات انسانی توسط برایان کریستیان و تام گریفیتس، برنامه نویس و پژوهشگر برایان کریستیان و استاد علوم شناختی و روانشناسی در دانشگاه UC Berkeley تام گریفیتس، روش های متعددی را که الگوریتم ها همه چیز را از روش ما برای به یاد آوردن چیزها تا چگونگی اتخاذ تصمیمات بزرگ و کوچک شکل می دهند، به اشتراک می گذارند.
نگاه کردن در مقابل جستجو
زندگی پر از موقعیت هایی است که ما را مجبور می کند تا بهترین تصمیم ممکن را در کمترین زمان ممکن بگیریم. رانندگان به دنبال بهترین جای پارک می گردند. مدیران به دنبال بهترین نامزد برای یک شغل می گردند و مالکین املاک باید تصمیم بگیرند که آیا پیشنهاد فروش را قبول کنند یا نه قبل از اینکه بازار املاک دوباره تغییر کند. این دیلما به نام "توقف بهینه" شناخته شده است.
Questions and answers
مسائل "توقف بهینه" به دیلماهایی اشاره دارد که نیاز به بهترین تصمیم در کمترین زمان ممکن دارند. چگونه می توانید نیاز به دریافت تمام اطلاعات را با نیاز به عمل کردن قبل از اینکه دیر شود، تعادل بخشید؟ موارد رایج شامل جستجو برای بهترین مکان پارک، زمان اجاره یک آپارتمان قبل از اینکه همه آنها اجاره داده شوند و زمان استخدام بهترین نامزد برای یک شغل است. این آخری از دهه 1950 توسط ریاضیدانان به طور جامع بررسی و بحث شده است.
Questions and answers
این مشکل به نام "مشکل دبیرخانه" شناخته شده است.
یک مستاجر که به دنبال یک آپارتمان در سان فرانسیسکو است، ممکن است تمایل داشته باشد تا اولین واحد موجود را به دلیل تقاضای بالا بگیرد. اگر این مستاجر باید در طول 30 روز مکان جدیدی برای زندگی پیدا کند، الگوریتم "توقف بهینه" پیشنهاد می کند که مستاجر 37 درصد از زمان خود، یا 11 روز، را برای بررسی گزینه ها بدون هیچ تعهدی صرف کند. در روز 12، مستاجر باید آماده باشد تا به اولین مکانی که به نظرش "تا به حال بهترین" می رسد، تعهد کند."
Questions and answers
لورا کارستنسن، استاد روانشناسی در دانشگاه استنفورد، فرض کرد که افراد به طور استراتژیکی دایره اجتماعی خود را با پیر شدن کاهش می دهند. در یک مطالعه، از افراد پرسیده شد که آیا ترجیح می دهند 30 دقیقه با یک عضو فوری خانواده، نویسنده ای که کتابی را که اخیرا خوانده اند نوشته است یا کسی که ملاقات کرده اند و به نظر می رسد علاقه های مشترکی با آنها دارد، سپری کنند. پاسخگویان مسن تر عضو خانواده را انتخاب کردند، در حالی که افراد جوان تر ترجیح دادند دوستان جدیدی پیدا کنند.
با افزودن یا کاهش زمان، با این حال، چیز جالبی اتفاق افتاد. اگر از افراد مسن تر اجازه داده شود 20 سال بیشتر زندگی کنند، انتخاب های آنها با انتخاب های پاسخگویان جوان تر مطابقت داشت. اگر پاسخگویان جوان تر تصور کنند که در حال حاضر قصد دارند از سراسر کشور نقل مکان کنند، آنها عضو خانواده را انتخاب کردند.
زندگی پر از عدم قطعیت است، که باعث می شود فرآیند تصمیم گیری گاهی اوقات بیشتر مبارزه کند. برای برداشتن برخی از فشارهای زندگی یا مرگ از معادله، بیایید به جای آن به چیزی کمی کمتر از خطرناک - ماشین شیار کازینو - توجه کنیم.
ماشین های شیار که به نام "دزد تک بازو" شناخته می شوند، با احتمالات پرداخت مختلفی همراه هستند که قماربازان را سردرگم کرده و آماردانان را برای قرون ها متحیر کرده است. در سال 1952، ریاضیدان هربرت رابینز یک راه حل برای دیلمای قدیمی ارائه داد که آیا باید منتظر برد بزرگ بعدی باشید یا در حالی که هنوز پیشتاز هستید تسلیم شوید. او این را الگوریتم Win-Stay، Lose-Shift نامید.
رابینز پیشنهاد کرد که یک فرد باید "یک بازو" را به صورت تصادفی انتخاب کند (کاوش)، سپس آن را تا زمانی که پرداخت می کند بکشد (استفاده). هنگامی که ماشین دیگر پرداخت نمی کند، فرد باید به یکی دیگر بروید، و به همین ترتیب.
گاهی اوقات باید خطر را با پشیمانی احتمالی سنجید تا راه حل مشکل خاص خود را پیدا کنید. جف بزوس، مدیر عامل آمازون، قبل از شروع آمازون، شغل ثابت و خوب پرداخت شده ای در وال استریت داشت. خطر اولین کتابفروشی آنلاین، او پیدا کرد، توسط احتمال اینکه ممکن است پشیمان نشود که تلاش نکرده است، متوازن شد، یک "چارچوب کاهش پشیمانی."
Questions and answers
"من می دانستم که وقتی 80 ساله می شدم، من پشیمان نخواهم شد که این را امتحان کرده ام،" بزوس گفت. "من پشیمان نخواهم شد که سعی کرده ام در این چیزی که به نام اینترنت شناخته می شود شرکت کنم که فکر می کردم می تواند معامله بزرگی باشد. می دانستم که اگر شکست بخورم، از آن پشیمان نخواهم شد، اما می دانستم که یک چیزی که ممکن است پشیمان شوم این است که هرگز امتحان نکرده ام."
الگوریتم های "Upper Confidence Bound" فضای بیشتری برای کشف نسبت به روش "Win-Stay, Lose-Shift" ارائه می دهند. این الگوریتم بر اساس اطلاعات موجود یک مقدار بر اساس آنچه "می تواند باشد" اختصاص می دهد. یک رستوران جدید 50/50 شانس دارد تا تجربه خوبی ارائه دهد زیرا شما هرگز آنجا نبوده اید.
الگوریتم ها نمی توانند زندگی بدون پشیمانی را تضمین کنند، اما آنها نشان می دهند که تمایل ما به اخذ ریسک چقدر توسط میزان زمانی که فکر می کنیم (یا می دانیم) برای اخذ آنها داریم، کاهش می یابد.وقتی کودک هستیم، با شوق زیادی دنیای خودمان را کاوش می کنیم و چیزهای جدیدی را کشف می کنیم. هر چه بزرگتر می شویم، بیشتر به تصمیمات "آزموده و واقعی" بر اساس آنچه یاد گرفته ایم، یعنی استفاده از آنها، تکیه می کنیم.
معمولاً، کارهایی که تاریخ انجام دارند می توانند از نزدیکترین مهلت تا دورترین مهلت انجام شوند. اگر چندین وظیفه به طور همزمان باید انجام شوند، بهتر است آنها را بر اساس مدت زمانی که هر کدام طول می کشد، مرتب کنید.
برای رویارویی با این نوع برنامه، به خصوص اگر چندین مشتری دارید، می توانید با استفاده از الگوریتم کوتاهترین زمان پردازش، میزان انتظار همه را کاهش دهید. به طور ساده، همیشه اولین کاری را که سریعتر انجام می شود انجام دهید و به همین ترتیب ادامه دهید. تصور کنید یک دوشنبه صبح که یک پروژه بزرگ دارید که چهار روز طول می کشد تا کامل شود و یک پروژه کوچکتر که یک روز طول می کشد. اگر اولین پروژه بزرگ را در پنجشنبه (4 روز) و پروژه کوچک را در جمعه (5 روز) تحویل دهید، مشتریان شما مجموعاً نه روز منتظر می مانند. اگر اولین پروژه کوچک را در دوشنبه (1 روز) و پروژه بزرگ را در جمعه (5 روز) تحویل دهید، مشتریان شما مجموعاً شش روز بین آنها منتظر می مانند. این به "مجموع زمان های اتمام" شناخته می شود.
رویکرد دیگر این است که یک وزن به هر وظیفه اختصاص دهید، مانند اینکه چقدر پول در بر دارد. وزن هر وظیفه را تقسیم بر مدت زمانی که طول می کشد تا کامل شود، سپس از بالاترین به پایین ترین ترتیب کار کنید. برای یک فریلنسر یا قراردادی مستقل، این به شما امکان می دهد تا نرخ ساعتی هر وظیفه را تعیین کنید. هزینه هر پروژه را تقسیم بر اندازه آن کنید و از بالاترین نرخ ساعتی به پایین ترین کار کنید.
Questions and answers
استروفیزیکدان جی. ریچارد گات III در سال 1969 اصل کوپرنیکی را توسعه داد - یک روش برای پیش بینی مدت زمانی که چیزی طول می کشد. وقتی او به دیوار برلین سفر کرد، او کنجکاو بود که چقدر دیوار طول خواهد کشید. از آنجا که او نمی دانست چقدر عمر دیوار خواهد بود، گات می توانست فرض کند که به طور متوسط، ورود او حدوداً در نیمه راه خواهد بود. بنابراین، او حدس زد که دیوار برای هشت سال دیگر ایستاده خواهد بود. در این مورد، دیوار برلین برای 20 سال، نه هشت سال ایستاد.
اصل کوپرنیکی کامل نیست - یک مرد 90 ساله احتمالاً تا 180 سال عمر نمی کند - اما مواردی وجود دارد که خوب کار می کند. خیلی قبل از اینکه گات به این الگوریتم نام بدهد، آماردان ها سعی کردند تخمین بزنند که چقدر تانک آلمان هر ماه در جنگ جهانی دوم تولید می کرد. راه حل این بود که شماره سریال دیده شده بر روی تانک ها را دو برابر کنند و تخمین بزنند که حداقل دو برابر آن وجود دارد. در این مورد، آنها تخمین زدند که 246 تانک هر ماه تولید می شوند، در مقایسه با 1,400 تانکی که توسط شناسایی هوایی پیشنهاد شده بود. پس از جنگ، سوابق آلمانی تایید کردند که شماره واقعی 245 بود.
مغز شما برای فراموش کردن طراحی شده است
حافظه انسان گاهی اوقات چیزی ناپایدار به نظر میرسد، اما روشی در این دیوانگی وجود دارد. هرمان ابینگهاوس، روانشناس دانشگاه برلین در سال 1879، خود را مورد مطالعه قرار داد تا حافظه را بهتر درک کند.
هر روز، ابینگهاوس یک لیست از هجاهای بیمعنی را حفظ میکرد و خود را آزمایش میکرد. سپس نموداری ایجاد کرد تا نشان دهد چقدر طول میکشد تا حافظه او محو شود. احتمال یادآوری به طور قابل پیشبینی با گذشت زمان کاهش مییابد، از نزدیک به 60٪ فقط بعد از خواندن چیزی تا فقط 20٪ بعد از 800 ساعت.
جان اندرسون، روانشناس و علمی کامپیوتر، در سال 1987 کار ابینگهاوس را مجددا بررسی کرد تا ببیند آیا میتواند سیستمهای کامپیوتری را بر اساس مغز انسان طراحی کند. او کشف کرد که مغز ما اطلاعات را فراموش میکند وقتی دیگر با دنیای اطراف ما مرتبط نیست. اندرسون عناوین روزنامه The New York Times را تجزیه و تحلیل کرد و یافت که یک کلمه احتمالاً بلافاصله بعد از اولین استفاده دوباره ظاهر میشود. احتمال دیدن آن دوباره بیشتر با گذشت زمان کاهش مییابد. کنار هم، ظاهر نمودار تقریباً دقیقاً مشابه دادههای ابینگهاوس بود.
Questions and answers
در همه چیز تعادل طبیعی وجود دارد، به خصوص در بازیهای دو نفره یا سناریوهایی که حداقل دو رقیب شامل میشوند. ریاضیدانان این پدیده را "تعادل" مینامند زیرا آن پایدار است. تعادل به خصوص در پوکر آشکار است، جایی که بازیکنان به استراتژیهای خود پایبند هستند مگر اینکه تغییر قابل توجهی رخ دهد.
مثال: در بازی سنگ-کاغذ-قیچی، فقط سه گزینه برای بازیکنان وجود دارد. بازیکنان به طور طبیعی یک انتخاب تصادفی یا استراتژی 1/3 را انتخاب میکنند. اگر یکی از بازیکنان شروع به استفاده بیشتر از سنگ کند، بازیکن دیگر تطبیق مییابد و کاغذ را استفاده میکند. سپس بازیکن دیگر با تغییر استراتژی، یعنی قیچی و غیره، دوباره چیزها را متعادل میکند و فرآیند دوباره شروع میشود.
ریاضیدان جان نش، که در کتاب و فیلم "یک ذهن زیبا" بیمرگ شده است، در سال 1951 ثابت کرد که هر بازی دو نفره حداقل یک چنین تعادلی دارد. این کشف به او جایزه نوبل اقتصاد در سال 1994 را به دست آورد. این اصل که اغلب به عنوان "تعادل نش" شناخته میشود، پیشبینی یک نتیجه پایدار بلند مدت از هر مجموعه قوانین یا انگیزهها را ارائه میدهد.
Questions and answers
این الگوریتم برای برنامهریزی و شکلدهی به سیاست اقتصادی و سیاست اجتماعی استفاده میشود - اما گاهی اوقات، "پایدار" لزوماً به معنی "خوب" نیست.
اگر یک شهر دو صاحب مغازه داشته باشد که مشتریان یکسانی را جذب میکنند، اولی اگر شش روز در هفته کار کند در حالی که دیگری هفت روز کار میکند، کسب و کار را از دست خواهد داد. تعادل نش پیشنهاد میکند که اگر هر دو کسب و کار یک روز تعطیل کنند، هر دو استراحت خواهند کرد، اما هر دو کسب و کار را از دست خواهند داد. بنابراین، هر دو صاحب کار هفت روز در هفته کار میکنند.
Questions and answers
اگر دوست شما از یک پل پرید، آیا شما هم این کار را انجام می دهید؟ غریزه انسانی برای تقلید یکدیگر می تواند یک ویژگی بقا باشد، مانند وقتی که می بینید دیگران به یک جهت نگاه می کنند تا در صورت وجود خطر در نزدیکی، شما هم به آن جهت نگاه کنید. روندها و مد ها می آیند و می روند. آیا بهتر است که احتیاط کنید یا راه خود را برای بهتر یا بدتر ادامه دهید؟
"هر وقت خودتان را در کنار اکثریت می بینید، وقت آن است که مکث کنید و تامل کنید"، مارک تواین گفت.
مردم معمولا تصمیمات خود را بر اساس فرضیاتی می گیرند که از اقدامات دیگران به دست می آورند. اگر همه Beanie Babies را خریداری کردند، پس باید ارزشمند باشند، درست است؟
وقتی این فرآیند شروع به برف کشیدن خارج از کنترل می کند، به آن "Information Cascade" یا آبشار اطلاعات می گویند. بحران املاک و مستغلات سال های 2007-2009 مثالی از افزایش قیمت خانه ها به دلیل تقاضا بود، که در نهایت منجر به سقوط شد. مردم فرض می کنند که چون بسیاری از دیگران چیزی را انجام می دهند، پس فوریت وجود دارد. (برای مثال، کاغذ توالت در سال 2020.) نتایج می تواند وخیم باشد.
Questions and answers
از مواردی که اطلاعات عمومی به نظر می رسد بیشتر از اطلاعات خصوصی است، مراقب باشید. نمایش رویدادها در رسانه ها با فرکانس آنها در جهان مطابقت ندارد. جامعه شناس بری گلاسنر توجه کرد که قتل ها در ایالات متحده در طول دهه 1990 کاهش 20 درصدی یافت، ولی اشاره به خشونت با اسلحه در اخبار آمریکا 600 درصد افزایش یافت.
گاهی اوقات، در برابر یک آبشار اطلاعات، باید بازی را تغییر دهید. اگر شما یک فروشنده مسیحی هستید یا اعتقادات قوی در مورد تعادل بین کار و زندگی دارید، بستن فروشگاه در یکشنبه مسئله ای نیست. اگر می بینید که افراد دور و بر شما در یک روند فوری سقوط می کنند، شروع به خرید پانیکی می کنند یا توسط سرخط های روزنامه های حساسیت زا مضطرب می شوند، می توانید استرس را با وارد کردن داده های بیشتر کاهش دهید.
Go to dashboard to download stunning templates
Download