این کتاب که یکی از مورد علاقه های بیل گیتس و وارن بافت است، فراتر از مشاوره های جذاب تازه واردان کسب و کار می رود و بینش های مربوطه ای را ارائه می دهد که در مقابل آزمایش زمان استوار است. از داستان های چند دهه ای یاد بگیرید که هنوز هم در دنیای کسب و کار امروز ارتباط دارند.

Start for free ⬇️

Download and customize hundreds of business templates for free

Go to dashboard to download stunning templates

Download

Cover & Diagrams

ماجراهای تجاری - دوازده داستان کلاسیک از دنیای وال استریت Book Summary preview
ماجراهای تجاری - جلد کتاب Chapter preview
ماجراهای تجاری - نمودارها Chapter preview
ماجراهای تجاری - نمودارها Chapter preview
chevron_right
chevron_left

خلاصه

یکی از مورد علاقه های پیشنهاد شده توسط هر دو بیل گیتس و وارن بافت، ماجراهای تجاری - دوازده داستان کلاسیک از دنیای وال استریت فراتر از مشاوره های جذاب کسب و کار می رود و بینش های مربوطه ای را ارائه می دهد که با گذشت زمان همچنان ارزشمند است.

این خلاصه کتاب موضوعات متنوعی از بازاریابی و فروش تا سهام، بخش های تحقیق و توسعه و غیره را پوشش می دهد. این خلاصه را بخوانید تا از داستان های دهه ها پیش که هنوز در دنیای کسب و کار امروز ارتباط دارند، یاد بگیرید.

بیست بینش برتر

  1. سرمایه گذاری های پیشگیرانه در فناوری جدید ممکن است تا زمان بحران ارزشمند به نظر نرسد، اما می توانند تفاوت بین موفقیت و شکست را ایجاد کنند. مریل لینچ تنها شرکتی بود که در بحران بازار سهام کوچک 1962 با داشتن یک کامپیوتر که تمام معاملات آن را پیگیری می کرد، بقا یافت. سایر شرکت ها در همین هرج و مرج معاملات کاغذی خود را از دست دادند.
  2. از سران قدرتمندی که اقدامات نمایشی می کنند تا تاثیر گذاری کنند، بپرهیزید. در بحران 1929، ریچارد ویتنی، رئیس بورس، با امید به افزایش بازار، یک معامله را با شادی انجام داد و شکست خورد. در سال 1969، مدیر صندوق جان کرانلی با یک سفارش بزرگ سهام AT&T را خالی کرد. این عمل بازار را به طور قابل توجهی تحریک کرد اما ناخواسته بود.
  3. شرکت های بزرگ به عنوان نشانه های مهم در بازار عمل می کنند، هم اکنون و هم در گذشته. سهام AT&T با قیمت 100 دلار برای هر سهم نقطه ای بود که بحران 1962 به خودی خود اصلاح شد.
  4. تاثیر مهم و تاثیرات خارجی را نادیده نگیرید. بحران 1962 اگر در اوج خود قبل از روز یادبود 1962 به پایان نمی رسید، تاثیر بسیار بدتری می گذاشت. زمان بندی تعطیلات "مدیران وحشت زده" را "خنک" کرد.
  5. فراتر از داستان های انتقادی نگاه کنید که قهرمانان و دشمنان معمولی را به تصویر می کشند. تشریح بعد از مرگ بحران 1962 نشان داد که افزایش معاملات در مناطق روستایی، توسط معامله گران زن و فردی باعث ترس شد. صندوق های سرمایه گذاری مشترک با معاملات بزرگی که بازار را در پی آن ثابت کردند، روز را نجات دادند.
  6. تصمیماتی که با تحقیقات علمی بازار مغایرت دارند، ناک اوت است. فورد این موضوع را با شکست سنگین خودروی بسیار مورد انتظار Edsel یاد گرفت. از جمله اشتباهات اصلی آنها انتخاب نام "Edsel" بود، در حالی که نام های مدرن تر و جذاب تر در تحقیقات بازار بسیار بهتر عمل کردند.
  7. برای درک چگونگی تمایز، به محصولات رقبا (و خودتان) شخصیت اختصاص دهید. تحقیقات بازار فورد برای خودروهای ساخته شده توسط شورولت، بیوک و دیگران، یک شخصیت را تدوین کرد. خریداران آنها چند سال داشتند؟ چه جنسیتی؟ کجا زندگی می کردند و چه کاری انجام می دادند؟
  8. موفقیت در بازاریابی نیازمند درک عمیق ترین رویاها و آرزوهای مشتریان شما است. به عنوان مثال، در صنعت خودرو، "خودروها وسیله ای برای برآورده کردن رویاها هستند... یک عامل غیر منطقی در مردم... که هیچ ارتباطی با مکانیزم ندارد اما با شخصیت خودرو، همانطور که مشتری آن را تصور می کند."
  9. قبل از نهایی کردن، یک مطالعه سریع و آلوده انجام دهید در مورد نام برند یا محصولاتی که در نظر دارید. برخی از مدیران اجرایی پیش بینی کردند که خودروی Edsel به دلیل نام آن شکست خورد. انجمن های آزاد Edsel شامل "pretzel, diesel, and hard sell." بود.
  10. با استفاده از تاکتیک های تعلیق، مشتریان یا شرکای فروش بیشتری را جذب کنید. برای اینکه نمایندگی ها Edsels را موجود کنند، فورد Edsels را در اتاق های قفل شده با پرده های کشیده در دفاتر منطقه ای کلیدی در سراسر کشور نگه داشت. نمایندگی های علاقه مند پس از یک ساعت فروش فقط به استودیوها برای دیدن مدل جدید وارد شدند.
  11. روش دیگری برای بهره گیری از تعلیق این است که یک محصول "striptease" را استخدام کنید. ویژگی ها را به آرامی برای جذب علاقه در طول مسیر نشان دهید. فورد به این شکل Edsel را بازاریابی کرد: آنها هرگز در مورد خودرو به عنوان یک کل نظر ندادند و به جای آن ویژگی های جدید هیجان انگیز را به تدریج رونمایی کردند.
  12. به آنچه محصولات شما به طور فیزیکی به نظر می رسند توجه کنید و پیامدهای آن برای برند شما. بسیاری از Edsel را به دلیل ویژگی های عقبی که شبیه به یک لبخند خودراضی بود، یک نگاه شیطانی داشتند.
  13. تا زمانی که اشکالات اصلی را شناسایی و حل نکرده اید، راه اندازی نکنید. Edsels اولیه با مشکلاتی مانند نشت روغن، چسبیدن هودها، صندوق هایی که باز نمی شدند، و دکمه های فشاری که نمی توانستند حرکت کنند، مواجه بودند. این حوادث خریداران اولیه را عصبانی کرد.
  14. "مصرف کننده دیکتاتور بدون همتا است،" Wall Street Journal در مورد توقف فورد از Edsel به دلیل نیاز به خریداران گفت. فورد تحقیقات بازاریابی را برای راهنمایی بازاریابی خود انجام داد اما طراحی خودرو را نه. مصرف کنندگان نمی توانند فریب بخورند: آنچه را که آنها می خواهند بدانید و به آنها بدهید یا آماده باشید که تاشوید.
  15. Xerox به دلیل مزیت رقابتی 10x به رهبر کپی تبدیل شد. تعداد کپی های سراسر کشور را از 20 میلیون در اواسط دهه 1950 به 9.5 میلیارد در سال 1964 افزایش داد. ایجاد 10x در ارزش برای مصرف کنندگان هنوز هم یک پیش نیاز برای موفقیت است.
  16. از مجوز استفاده کنید (با یک محدودیت) برای افزایش درآمد. Xerox فناوری کپی خود را مجوز داد اما از مجوز قطعه اختصاصی که امکان استفاده از دستگاه ها با کاغذ معمولی را فراهم می کرد، خودداری کرد. در نتیجه، آنها از رقبا پول دریافت کردند زیرا مزیت رقابتی بزرگترین خود را حفظ کردند.
  17. تعهد شهری را به عنوان یک تاکتیک بازاریابی در نظر بگیرید. شرکت هایی مانند Starbucks, P&G, و Apple امروزه این کار را انجام می دهند. Xerox اظهارات سیاسی کرد و آنها را به عنوان بخشی از بازاریابی استفاده کرد وقتی که از ایجاد سازمان ملل متحد توسط رئیس جمهور ویلسون پشتیبانی کرد. Xerox مورد انتقاد قرار گرفت، اما مدیران اجرایی گفتند که این تاکتیک باعث شده است که "دوستان بیشتری نسبت به دشمنان" داشته باشند.
  18. خرابی ارتباطات و جریمه های سنگین تعیین قیمت در General Electric در دهه 1950 نشان داد که ارتباطات ساده شرکتی و یادداشت های روتین می توانند وقتی پیام های مهم درگیر هستند، دستورالعمل برای فاجعه باشند. یک سرپرست شرکت گفت که آنچه لازم بود "یک خرابی کامل از موانع بین افراد" بود. برای بهترین نتایج، ارتباطات رو به رو (یا ویدئو کنفرانس) را در نظر بگیرید.
  19. بسیاری از جلسات سالانه سهامداران در مکان های غیرمنتظره برگزار می شوند. چرا؟ این روش در دهه 1960 میلادی آغاز شد زمانی که مدیران امیدوار بودند تا از اختلالات ناشی از سهامداران سر و صداکش و جنگجویی که در مناطق شهری متمرکز بودند جلوگیری کنند. U.S. Steel جلسه خود را در کلیولند، GE در جورجیا و AT&T در دیترویت برگزار کرد.
  20. جلسات سالانه سهامداران و پیامدهای آنها را مشاهده کنید تا نگاهی به شخصیت های مدیران ارشد در مواجهه با دشمنی بیندازید. این اطلاعات می تواند در تصمیمات سرمایه گذاری مفید باشد.

خلاصه

کتاب ماجراهای تجاری در ابتدا در سال 1959 نوشته شد، پس چگونه می تواند امروز ارزشی ارائه دهد؟ این کتاب درس های آزمایش شده در زمان را از بزرگترین شرکت های جهان ارائه می دهد، بسیاری از آنها هنوز هم وجود دارند و امروزه شکوفا هستند. این خلاصه مطالعات موردی غنی ترین را از کتاب استخراج و شرح می دهد. رانندگان سقوط را از طریق داستان فورد و شکست معروف "Edsel" خود کشف کنید. سپس، بشنوید چگونه Xerox هم تکنولوژی اختصاصی و هم مشارکت شهری را برای تبدیل شدن به یکی از موفق ترین کسب و کارهای دهه 1960 استفاده کرد.

Edsel فورد: رویاهای طراحی شده اما فروش در حال غرق شدن

یک اتومبیل برای جمعیت در حال صعود حرفه ای

این مطالعه موردی خطرات قرار دادن امید و سرمایه گذاری زیاد بر روی یک محصول منحصر به فرد را روشن می کند، به خصوص وقتی مدیران و طراحان به توسعه محصول در یک خلاء سپرده شده اند. این درس ها را در مورد اینکه چقدر مصرف کننده می تواند قبل از برچسب زدن چیزی به عنوان اغراق آمیز هدایت شود، ارائه می دهد. مدیران فورد اتومبیل Edsel را با هدف شکستن سردرگمی های معمولی اتومبیل های طبقه متوسط با طراحی ای که چیزی جدید و هیجان انگیز ارائه می داد و جوهر رویای آمریکایی را برانگیخت، طراحی کردند. آنها آن را به عنوان یک وسیله نقلیه ای تصور کردند که به دسته بزرگی از خانواده های در حال صعود حرفه ای که وارد طبقه متوسط شده بودند و مشتاق نمایش وضعیت جدید خود بودند، جذاب خواهد بود. آنها در طراحی، بازاریابی و توزیع دلار بالایی سرمایه گذاری کردند، فقط برای اینکه وقتی مشتریان مقاومت کردند، پا به فراز و نشیب بگذارند. در اینجا برخی از خطوط اصلی اشتباه که منجر به شکست عظیم Edsel شد، آورده شده است.

تحقیقات بازار اشتباه رفته

"مجموع مبلغ صرف شده بر روی Edsel قبل از اینکه اولین نمونه به فروش برسد، به مبلغ یک چهارم میلیارد دلار اعلام شد؛ راه اندازی آن... گران تر از هر محصول مصرف کننده دیگری در تاریخ بود."

سال 1955 به نام "سال اتومبیل" نامگذاری شد و کسب و کار برای سازندگان اتومبیل در حال رونق بود. این محیط از مثبت بودن و پیشرفت به جلو باعث شد فورد با اعتماد به نفس طراحی و توسعه یک اتومبیل جدید برای طبقه متوسط را به عهده بگیرد. این اتومبیل در سپتامبر 1957 راه اندازی شد، اما در نهایت در نوامبر 1959 پس از دو سال سخت در نمایشگاه ها از بازار خارج شد. امروزه، نام "Edsel" مترادف با یک شکست محصول شرم آور است. مطالعه موردی آن به عنوان "یک داستان ضد موفقیت مدرن آمریکایی" نامیده شده است." پس چرا شکست خورد؟

برخی ادعا می کنند که شکست Edsel غیرقابل توجیه است. آنها به میزان تحقیقات عمیق بازار و مطالعات متعددی که برای اطلاع رسانی به استراتژی پشت راه اندازی آن انجام شده است، اشاره می کنند. با این حال، نگاهی نزدیکتر نشان می دهد که زمان بندی و هدف این تحقیقات به آن معنا بود که آنها رویکرد بازاریابی و برندسازی را آموختند اما نه طراحی خود را.

" در مورد طراحی، بدون حتی یک تظاهر از مشاوره با نظرسنجی ها، و با روشی که برای سال ها در طراحی خودروها استاندارد بوده است – یعنی ساده سازی حدس های کمیته های مختلف شرکت – به آن رسیدیم."

برای روشن شدن، فورد با داده های خوبی در هدف گیری از طبقه متوسط پشتیبانی می شد. شرکت از مشتریانی که فوردهای مقدماتی خود را برای خودروهای با قیمت متوسط تر تهیه شده توسط رقبایشان معامله می کردند، ناراحت بود. پیشنهاد میان راه فورد، مرکوری، یک انتخاب ناپسند بود. روسای شرکت مطالعاتی را صادر کردند تا جذابیت یک پیشنهاد جدید در این فضا در سال 1948 را تأیید کنند. تاخیر نه ساله در راه اندازی عمدتا به دلیل وقوع جنگ کره در سال 1950 بود، که مواد اولیه را از صنایع مصرف کننده به سمت تلاش های جنگی منتقل کرد. برخی این تاخیر زمانی را به عنوان یک عامل کلیدی کار کردن علیه Edsel می بینند. در حالی که مصرف کنندگان ممکن است در دهه 1940 میلادی برای این نوع خودرو اشتیاق داشته باشند، اما در دهه 1950 میلادی، این نظرات فاسد شده اند.

چند سال بعد، وقتی خودروهای کوچکتر و کم قدرت تر، به طور غیررسمی 'کوچک' نامیده شدند، به قدری محبوب شدند که نردبان وضعیت قدیمی خودرو را به طور کامل برگرداندند، مشخص بود که Edsel یک گام بزرگ در جهت اشتباه بود.

در حالی که Edsel به شدت به عنوان یک خودروی نوآوری بازاریابی شد، اما در زمینه هایی که مهم بود، شکست خورد. گزارشات مصرف کننده علیه رفتار و تجربه رانندگی که ارائه می داد، شدیدا انتقاد کرد و ویژگی های لوکس آن را به شدت مورد انتقاد قرار داد، و گفت که قطعاً هر کسی که ابزارها را با لوکس واقعی اشتباه می گیرد، راضی خواهد بود."

نامگذاری مهم است

نامگذاری Edsel فرصت دیگری برای بهبود سرنوشت آن بود. Edsel Ford تنها پسر هنری فورد اصلی بود. اعضای خانواده در ابتدا موافق استفاده از نام Edsel نبودند و هرگز طی توسعه خودرو آن را حمایت نکردند. در نتیجه، مدیران عمیقاً در تحقیقات مصرف کننده شنا کردند. آنها کارکنان را برای پرسش نام های احتمالی و سنجش واکنش ها در خیابان های نیویورک، شیکاگو و سایر شهرهای بزرگ، پرسش کردند. آنها بارها و بارها برای بررسی نام هایی که روی علائم کارتنی در مقابل آنها نمایش داده شد، ملاقات کردند و حتی مشاوره یک شاعر موفق را جذب کردند اما با ایده های او نیز ناراضی بودند. در نهایت، آنها به آژانس تبلیغاتی Foote, Cone, & Belding رجوع کردند. این آژانس در یک رقابت بین کارمندان دفاتر جهانی خود، 18,000 نام را تولید کرد.هیچکدام از آنها در نهایت به دلخواه فورد نبودند، اما "چهار نهایی" خیلی دور نبودند و در نهایت برای نشان دادن سطوح تزئین متمایز استفاده شدند: کورسیر، سیتیشن، پیسر و رنجر.

پس چرا مدیران در نهایت به "ایدسل" تکیه کردند؟ تحقیقات نشان داد که ارتباطات آزاد با این نام از بی تفاوت تا نامطلوب بود. علاوه بر این، بسیاری نگرانی هایی را در مورد اینکه این نام دارای ارتباطات سلطنتی باشد و نام رئیس جمهور سابق شرکت باشد، بیان کردند. در پایان، رئیس هیئت مدیره تصمیم اجرایی را برای انتخاب "ایدسل" اتخاذ کرد.

شکست این خودرو که به این نام نامگذاری شده بود، می تواند به این نادیده گرفتن آشکار تحقیقات و نظرات نسبت داده شود. چهار نام ترجیح داده شده به طور سیستماتیک انتخاب شدند. هزاران نام با دقت بررسی و مورد بررسی قرار گرفتند تا فقط چهار نام با بیشترین پتانسیل باقی بمانند. تمام این کارها در یک جلسه کوتاه مدیران ارشد شرکت به باد افتاد. آنها احساس می کردند که نظر کلی آنها نسبت به آزمایشات بازار سختگیرانه برتری دارد. در نتیجه، اکنون نام "ایدسل" مترادف با شکست تجاری است.

شکست های اولین ایدسل ها

"... بسیاری از اولین ایدسل ها - آنهایی که آشکارا برای توجه عمومی بیشتر قرار داده شده بودند - به طور چشمگیری ناقص بودند."

داستان هایی در مورد ایدسل هایی که خراب شده یا در رانندگی های خود از پارکینگ مشکلات زیادی داشتند، فراوان بود. این شکست ها فقط به فشار منفی که در حال انباشت شدن بود، کمک کرد. تمام دلارهای بازاریابی خرج شده و هیجان ایجاد شده توسط کمپین های تبلیغاتی فقط این شکست های اولیه را بدتر کرد. مشکلات از نشت روغن تا شعله ور شدن کلاهک های جلو متفاوت بود.

دور از اینکه اشتباهات تولید یکباره باشند، یک مدیر اجرایی ایدسل اعتراف کرد که او تخمین می زند فقط حدود نیمی از خودروها به درستی عمل می کنند. این موضوع غیر قابل تعجب است که یک مدل پر از خطا به اتحادیه مصرف کنندگان تحویل داده شد. با توجه به راه اندازی غیر مناسب آن، تعداد زیادی از ایدسل هایی که در جاده ها اشتباه می کردند، نظرات منفی را هم در میان خریداران فردی و هم در مطبوعات گسترده مطالعه کردند.

ماجراهای تجاری - نمودارها

زیراکس: امروز کپی شده

ایجاد ارزش از طریق کپی ها

از طریق اوایل قرن 20، کلمه "کپی" در تصور عمومی یک مفهوم منفی قطعی داشت. کپی ها به عنوان جعلی، کلاهبردارانه، ارزان و به طور کلی نامطلوب دیده می شدند. صاحبان کسب و کار نگران بودند که کپی ها ممکن است فرصت هایی برای سرقت اطلاعات حساس ارائه دهند یا به طور ساده باعث ایجاد هرج و مرج و سردرگمی به طور کلی شوند. با ظهور صنعت و کسب و کار مدرن، این ایده ها تغییر کردند. زیراکس بخشی از این تغییر بود. از سال 1900 تا 1950، فناوری کپی کردن به آرامی پیشرفت کرد و تا سال 1950 بهترین راه برای ایجاد یک کپی هنوز استفاده از کاغذ کربن بود.

سال 1950 شروع رقابت شدید بین شرکت هایی بود که کپی کردن دفتری کارآمد و موثرتر را ارائه می دادند، تا اینکه زیراکس در سال 1960 وارد شد و بازی را کاملا تغییر داد.رقبای زیراکس همگی نیاز به کاغذ خاص داشتند و معمولاً با مشکلات زیادی در استفاده از دستگاه مواجه بودند. این مشکلات از سختی در عملکرد تا تولید کپی‌های حساس به رطوبت یا گرما متفاوت بودند.

زیراکس از سوی دیگر، توانست کپی‌های خشک، با کیفیت خوب، دائمی را بر روی کاغذ معمولی با حداقل مشکل ایجاد کند. تولید نسخه‌های دوم حالا "یک انقلاب قابل مقایسه با اهمیت اختراع چرخ" تلقی می‌شد. تعداد کپی‌ها از بیست میلیون در دهه 1950 به ده‌ها میلیارد در دهه 1960 افزایش یافت، همه به لطف شرکت زیراکس.

زیراکس نمونه برجسته‌ای از نیاز به ایجاد ارزش قابل توجه برای مشتریان است. در حالی که سایر شرکت‌ها به شدت نیازی را برآورده می‌کردند، زیراکس بازی را تغییر داد. زیراکس تجربه کپی‌برداری به مراتب بهتری را ارائه داد که رقبای آن به سختی می‌توانستند به عنوان رقبا در نظر گرفته شوند. مورد زیراکس همچنین نشان می‌دهد که چگونه هم به عنوان یک کسب و کار کلاسیک قرن 19 و هم یک کسب و کاری که بهترین روش‌ها را برای قرن 20 و بعد از آن پیشگام بود، خدمت کرد.

کسب و کار سنتی

توسعه زیراکس از یک شرکت "کوچک، خانوادگی" به یک غول صنعتی نهایی، یادآور کسب و کار کلاسیک قرن 19 شده است. یک مرد جوان به نام چستر اف. کارلسون در نیویورک زندگی می‌کرد، در یک دفتر اختراع تولیدکننده در طول روز کار می‌کرد و بی‌وقفه در آشپزخانه کوچک آپارتمانش یک دستگاه کپی‌برداری طراحی می‌کرد. در نهایت، کارلسون به طراحی رضایت‌بخش رسید، یک شبکه از اختراعات را تأمین کرد و یک همکاری با موسسه تحقیقات صنعتی غیرانتفاعی Battelle Memorial Institute و بعداً شرکت Haloid را ت pursuedد. شرکت Haloid و Battelle میلیون‌ها دلار برای بهبود فرآیندها و اثربخشی دستگاه سرمایه‌گذاری کردند. شرکت Haloid نام خود را به Haloid Xerox و بعداً فقط به Xerox تغییر داد. بقیه داستان است.

این داستان بازتاب رویای آمریکایی است - یک مخترع تنها که با اصرار و پشتکار اختراع خود را دنبال کرد، تکیه بر سیستم اختراع که در بلند مدت پرداخت، حتی استفاده از یک نام یونانی کلاسیک ("زیراکس" به معنی "نوشتن خشک" به یونانی است). با هم، این ویژگی‌ها ممکن است شما را به این باور برساند که زیراکس اصول کسب و کار سنتی را تجسم می‌کرد. در مقابل، زیراکس در لبه پیشروی چگونگی توسعه ارزش‌های شرکتی و عملکرد به عنوان یک شرکت با فکر پیشرو بود.

ماجراهای تجاری - نمودارها

یک شرکت با فکر پیشرو

"در مورد نشان دادن حس مسئولیت نسبت به جامعه در کل، بجای فقط سهامداران، کارکنان و مشتریان خود، خود را برعکس بیشتر شرکت‌های قرن نوزدهم نشان داده است."

امروزه، تقریباً نرم است که انتظار می‌رود شرکت‌های بزرگ دارای وجدان باشند و از آن عمل کنند. انتظار می‌رود که شرکت‌ها تأثیر خود را بر جامعه و سیاره در نظر بگیرند و سعی کنند آن را مثبت کنند.این موضوع کمتر شناخته شده است که زیراکس در این زمینه پیشگام بود. در اینجا فقط چند مورد از اقداماتی که آنها برای تعیین این نمونه برای کسب و کار در قرن 21 و بعد از آن انجام داده اند، آورده شده است:

برنامه "یک درصد"

در دهه موفق اولیه خود در دهه 1960، زیراکس از ابتدا به جامعه محلی خود بازگردانده شد. زیراکس به برنامه "یک درصد" مشترک شد، یک سیستم در آن کسب و کارهای محلی یک درصد از درآمد خود (قبل از مالیات) را به دانشگاه ها، مدارس و سایر موسسات آموزشی محلی اختصاص می دهند تا برای همه در منطقه محلی میلگرد را بالا ببرند. این روش، که ابتدا در کلیولند تاسیس شد، توسط دیگران دنبال شد اما نه با همان شور و شوق زیراکس. به عنوان مثال، کمک های آنها در سال 1965 و 1966 برابر با 1.5٪ از درآمد خام بود، در حالی که این ارقام برای سازمان های همسن بسیار پایین تر بود. به RCA با 0.7٪ و AT&T با کمتر از 0.1٪ فکر کنید.

حمایت از سازمان ملل متحد

با وجود بازخورد منفی قابل توجه و حتی یک کمپین نامه نویسی مهندسی شده، زیراکس به حمایت از رئیس جمهور وودرو ویلسون و ایجاد سازمان ملل متحد اعلام کرد. آنها یک سال از دلارهای تبلیغاتی را بر روی یک کمپین تلویزیونی در ترویج سازمان ملل متحد صرف کردند.

حمایت از دانشمندان و نویسندگان در قانون حقوق مؤلف

یکی از موضوعات داغی که به عنوان نتیجه موفقیت زیراکس بیرون آمد، مسئله قانون حقوق مؤلف بود، به خصوص در رابطه با حقوق دانشمندان و نویسندگان علمی. این افراد نگران توانایی جدید دیگران برای کپی آسان کار خود بدون خرید قانونی بودند. در حالی که سخنگویان صنعت عمومی به طور بیکار ایستاده بودند یا از گرفتن موضعی در یک طرف یا طرف دیگر امتناع کردند، زیراکس به حمایت از این افراد اعلام کرد. حتی اگر آنها در این موقعیت ها به سود برسیدند، آنها راه بالا را انتخاب کردند و از حمایت از استثناهای کپی برای قانون حقوق مؤلف امتناع کردند.

Start for free ⬇️

Download and customize hundreds of business templates for free

Go to dashboard to download stunning templates

Download