Download, customize, and translate hundreds of business templates for free
Go to dashboard to download stunning templates
Downloadچرا بسیاری از محصولات شکست می خورند؟ بیشتر محصولات به دلیل اینکه ساخت یا بازاریابی ضعیفی دارند شکست نمی خورند، بلکه به این دلیل که آنها مشتریان را شاد نمی کنند. مهمترین چیز این است که تطابق محصول-بازار را بدست آوریم.
حرکت Lean Startup شناخته شده است که به تیم ها کمک می کند به نیازهای مشتری وفادار بمانند و به سرعت محصولات تغییر دهنده بازی را بسازند. خلاصه The Lean Product Playbook را برای فرآیند گام به گام شناسایی مشتریان هدف، اندازه گیری بازخورد در مورد MVP شما و در نهایت ایجاد محصولاتی که شاد کننده هستند، بخوانید.
بیشتر محصولات به دلیل عدم برآورده کردن نیازهای مشتری بهتر از گزینههای موجود شکست میخورند. بنابراین، دستیابی به تطابق محصول-بازار کلید ایجاد یک محصول موفق است. تطابق محصول-بازار به معنی ساخت یک محصول است که ارزش قابل توجهی برای مشتری ایجاد کرده و نیازها را بهتر از هر گزینه دیگری برآورده میکند. معماری محصول بازار یک چارچوب عملی برای دستیابی به چنین تطابق محصول-بازاری است.
Questions and answers
این معماری شامل پنج لایه است که در قسمت بازار در پایین و قسمت محصول در بالا گروهبندی شدهاند. هر لایه از معماری بستگی به لایه زیر آن دارد. معماری محصول بازار هم برای محصولات و هم برای خدمات کاربرد دارد.
بازار
بازار یک محصول مجموعهای از تمام مشتریان موجود و بالقوه است که یک مجموعه نیازهای مرتبط را به اشتراک میگذارند. اندازه بازار بر اساس تعداد مشتریان یا کل درآمد تولید شده اندازهگیری میشود. معماری محصول بازار بازار را به یک بخش مشتری هدف زیرین و سپس یک بخش نیازهای نادیده گرفته شده تقسیم میکند. این به این دلیل است که نیازهایی که برآورده نشدهاند، فقط پس از انتخاب مشتریان هدف قابل شناسایی هستند.
Questions and answers
محصول
بخش سوم در معماری محصول بازار، ارزش ارائه شده است. این مجموعهای از نیازهای خاص مشتری است که محصول قصد دارد به روشهایی بهتر از گزینههای موجود به آنها پاسخ دهد. این به طور طبیعی منجر به لایه چهارم میشود، مجموعه ویژگیها. مجموعه ویژگیها ویژگیهای محصولی است که برای برآورده کردن این نیازهای مشتری انتخاب شدهاند.لایه بالاترین UX است که رابط محصول واقعی است که مشتریان خواهند دید و استفاده خواهند کرد.
Questions and answers
فرآیند محصول لاغر به ایجاد تطابق محصول-بازار کمک می کند با کار کردن سیستماتیک از طریق هر لایه از هرم از بالا به پایین. این فرآیند گام به گام کاهش می دهد در بازسازی و ایجاد سختی در فکر محصول. فرآیند استارتاپ لاغر شامل شش گام است:
در طراحی محصولات، جداسازی فضای مشکل و فضای راه حل بسیار حیاتی است. فضای مشکل به سوال اینکه چه نیازهای مشتری باید برآورده شود پاسخ می دهد. فضای راه حل به سوال اینکه چگونه نیازهای مشتری برآورده می شوند، از جمله طراحی محصول و فناوری استفاده شده، پاسخ می دهد. درک ضعیف از فضای مشکل منجر به توسعه محصول داخلی-بیرونی می شود، که در آن ایده های محصول بر اساس آنچه کارکنان فکر می کنند ارزشمند است، مبتنی است. در مقابل، رویکرد بیرونی-داخلی به توسعه محصول با صحبت کردن با مشتریان برای دریافت درک واضح از فضای مشکل شروع می شود. در هرم بازار محصول، سه لایه پایینی مشتری هدف، نیازهای نادیده گرفته شده، و ارزش افزوده با فضای مشکل سر و کار دارند، در حالی که مجموعه ویژگی ها و تجربه کاربر با فضای راه حل سر و کار دارند.
Questions and answers
گام اول فرآیند محصول لاغر شناسایی بخش مشتری مناسب است. شرکت ها با ثبت ویژگی های کلیدی، از جمله نیازها، جمعیت شناسی، روان شناسی، و رفتارها، مشتریان هدف خود را تعریف می کنند. جمعیت شناسی شامل آمار گروهی مانند سن، جنسیت، درآمد و تحصیلات است. در مورد B2B، فرموگرافی به جای آن استفاده می شود. روان شناسی افراد را بر اساس نگرش ها، ارزش ها، نظرات، و علاقه مندی ها طبقه بندی می کند. داده های رفتاری بر اساس وقوع و فرکانس رفتارها بخش بندی می شود. در برخی موارد، فردی که تصمیم خرید را می گیرد متفاوت از کاربر نهایی است. بنابراین، تشخیص دو مورد و شناسایی نیازهای متفاوت آنها مفید است.
بازارها می توانند بر اساس سرعتی که مشتریان به فناوری جدید سازگار می شوند، بخش بندی شوند. علاقه مندان به فناوری که به نوآوری علاقه مند هستند، و کسانی که می خواهند بر دیگران برتری یابند، ممکن است محصولات پیشرو را بپذیرند حتی اگر ممکن است مشکلات قابل استفاده نداشته باشند. با این حال، سخت است که کاربران محتاط تر را که به دنبال سهولت استفاده، سادگی، قابلیت اطمینان، و قیمت مناسب هستند، متقاعد کنید.
Questions and answers
ایجاد شخصیت های مشتری
شخصیت های مشتری نمادهایی از کاربران، نیازهای آنها و آنچه می خواهند به دست آورند هستند. آنها به تیم کمک می کنند تا در مورد تعریف استاندارد مشتری هماهنگ شوند. یک شخصیت خوب یک صفحه است که آسان برای درک است و دارای ویژگی های جمعیت شناسی، رفتاری و مبتنی بر نیاز مرتبط است. افزودن یک عکس و یک نقل قول که نشان می دهد مشتری بیشترین مراقبت را از چه چیزی دارد، باعث می شود تیم با مشتری هدف در تصمیم گیری ها همدلی کند. شخصیت ها باید به طور مداوم از طریق مکالمات چهره به چهره با مشتریان به روز شوند.
داستان های کاربر راه عالی برای ضبط نیازهای مشتری هستند. یک قالب خوب برای ایجاد داستان های کاربر این است: "" به عنوان یک [نوع مشتری]، من می خواهم [عمل مورد نظر] تا اینکه بتوانم [منفعت مورد انتظار]."" نیازهایی که محصول باید برآورده کند، همیشه از دیدگاه کاربر نهایی نوشته شده اند.
نیازهای مشتری ابتدا به عنوان فرضیاتی هستند که می توانند از طریق مصاحبه های کشف مشتری یک به یک تأیید شوند. در این مصاحبه ها، هر نیاز با کاربر به اشتراک گذاشته می شود و از آنها خواسته می شود تخمین بزنند چقدر ارزش درک می کنند. پرسیدن سوالات پیگیر در مورد چرا منفعت مهم است می تواند درک عمیق تری از یک نیاز اصلی فراهم کند فراتر از نیازهای سطحی. یک قالب برای انجام این کار مدل تویوتا است که "" پنج چرا "" را می پرسد.
چارچوب اهمیت رضایت برای اولویت بندی نیازها
اهمیت یک مفهوم فضای مشکل است که میزان ارزش یک نیاز برای یک مشتری را اندازه گیری می کند. رضایت یک مفهوم فضای راه حل است که میزان خوشحالی یک مشتری را با یک راه حل خاص اندازه گیری می کند.
سونی واکمن نوآوری مخربی بود که به کاربران اجازه داد برای اولین بار موسیقی را در حال حرکت گوش دهند. این موضوع مقیاس رضایت را با تعریف مجدد تجربه مشتری تغییر داد. اپل همین کار را با راه اندازی آیپاد تکرار کرد. در مقابل، اهمیت مشتری برای گوش دادن به موسیقی در حال حرکت ثابت باقی مانده است.بنابراین، وقتی مجبور به انتخاب بین رضایت و اهمیت هستیم، بهتر است اهمیت را اولویت دهیم. اهمیت و رضایت هر ویژگی می تواند با پرسیدن از مشتریان برای ارزیابی آنها از طریق پرسشنامه ها تخمین زده شود. ویژگی هایی که کمترین رضایت و بیشترین ارزش اهمیت را دارند باید اولویت داده شوند.
مدل کانو
مدل کانو نیازهای مشتری را به سه دسته تقسیم می کند: نیازهای ضروری، نیازهای عملکردی و خوشحال کننده ها.
با گذشت زمان و رقابت رو به افزایش، نیازها از خوشحال کننده ها به نیازهای عملکردی تبدیل شده و در نهایت به نیازهای ضروری تبدیل می شوند. نیازها در مدل کانو سلسله مراتبی هستند: ابتدا باید نیازهای ضروری برآورده شوند. نیازهای عملکردی بعداً می آیند و خوشحال کننده ها در آخر می آیند. این مدل به ما کمک می کند نیازها را بهتر اولویت بندی کنیم و محصول متمایزی ایجاد کنیم.
Questions and answers
تمرکز بر روی مجموعه خاصی از نیازهای مرتبط برای ایجاد یک محصول عالی بسیار حیاتی است. ارزش ارائه محصول به انتخاب نیازهایی کمک می کند که باید پاسخ داده شود و چرا این بهتر از گزینه های بازار است. ویژگی های ضروری برای محصول ضروری هستند. بنابراین، متمایز کننده های اصلی ویژگی های عملکردی هستند که باید در آن رقابت کرد و خوشحال کننده هایی که اضافه شده اند.
Questions and answers
یک ابزار برای ایجاد ارزش ارائه محصول این است که یک جدول با ستون اول فهرست نیازهای ضروری، منافع عملکردی، و خوشحال کننده ها ایجاد کنیم. باید برای هر رقیب و یک برای محصول ستون وجود داشته باشد. نیازهای ضروری و خوشحال کننده ها با یک پاسخ ساده بله پر می شوند، در حالی که هر ویژگی عملکردی با نرخ بالا، متوسط، یا پایین ارزیابی می شود. این جدول به ما کمک می کند ارزش ارائه را به صورت واضح بیان کنیم همراه با چگونگی تمایز آن از رقبا. برای آماده شدن برای تغییرات بازار آینده، می توانیم یک ستون نزدیک به آینده را به هر رقیب و محصول شرکت اضافه کنیم تا ارزش آینده را تخمین بزنیم.
Questions and answers
برای ایجاد یک محصول حداقل قابل اجرا (MVP)، باید کمترین عملکرد مورد نیاز برای تأیید طراحی محصول را انتخاب کنیم. این گام نشان دهنده یک تغییر از فضای مشکل به فضای راه حل است. برای هر منفعت در ارزش ارائه محصول، تیم به صورت خلاقانه برای ارائه تعداد زیادی از ایده های ویژگی فکر می کند. این نیاز به تفکر تفاوتی دارد که اجازه می دهد تولید ایده بدون داوری انجام شود.برای هر منفعت، پنج ویژگی برتر شناسایی میشوند. ویژگیها میتوانند به عنوان داستانهای کاربر ثبت شوند تا ارتباط با منفعت مشتری مرتبط حفظ شود. داستانهای خوب کاربر باید مستقل، ارزشمند، کوچک و قابل آزمایش باشند.
Questions and answers
هر داستان کاربر بیشتر به قطعات کوچکتری از عملکرد به نام Chunks تقسیم میشود تا محدوده را کاهش دهد و بیشترین قسمتهای ارزشمند هر ویژگی را بسازد. Chunks کوچکتر منجر به بازگشت سریعتر و بازخورد سریعتر میشود. پس از ساخت داستانهای کاربر و تقسیم آنها، توسعهدهندگان نقاطی را بر اساس میزان تلاش مورد نیاز اختصاص میدهند. یک Chunk که نیاز به نقاط بالا دارد به قطعات کوچکتر تقسیم میشود. Chunks که ارزش بالا و زمان توسعه کمی دارند، اولویت دارند.
در نهایت، تیم یک لیست ایجاد میکند که هر ویژگی را در پیشنهاد ارزش محصول با Chunks مرتبط خود که بر اساس اولویت سازماندهی شدهاند، نقشهبرداری میکند. ابتدا، باید Chunks انتخاب شوند تا هر ویژگی ضروری را کاملاً برآورده کنند. سپس، chunks باید انتخاب شوند تا ویژگیهای عملکرد کلیدی را که برای برتری نسبت به رقبا انتخاب شدهاند، بدست آورند. در نهایت، برترین ویژگی Delighter باید نیز در MVP حضور داشته باشد تا مشتریان ببینند چرا محصول نسبت به رقبا برتر است. Chunks که انتخاب نشدهاند به roadmap ویژگی موقت برای نسخه بعدی اضافه میشوند. این roadmap ممکن است بر اساس بازخورد مشتری در مورد MVP تغییر کند.
Questions and answers
حداقل در MVP بهانهای برای تولید تجربه کاربری ضعیف نیست. در حالی که MVP ممکن است از نظر محدوده ویژگی کمینه باشد، باید با کیفیت بالا باشد تا ارزش مشتری را ایجاد کند و برای بهبود آزمایش کند. آزمایشهای MVP میتوانند کیفی با تعامل مستقیم با مشتری یا کمی برای اندازهگیری نتایج کلی در مقیاس باشند. در حالی که آزمایشهای کمی در پاسخ به "چه" و "چند" خوب هستند، آزمایشهای کیفی برای درک "چرا" پشت پاسخهای مشتری حیاتی هستند. بنابراین، بهتر است در مراحل اولیه با آزمایشهای کیفی شروع کنید.
آزمایشهای بازاریابی کیفی
آزمایشهای بازاریابی کیفی شامل نشان دادن مواد بازاریابی مشتری، از جمله صفحات فرود، بروشورها و تبلیغات، و دعوت به بازخورد است. راه خوبی برای دیدن اینکه آیا ماده بازاریابی به شکل مورد نظر کار میکند یا نه، آزمایش پنج ثانیه است. مشتریان محتوا را برای 5 ثانیه میبینند و سپس خواسته میشود تا آنچه را که به یاد دارند و آنچه را که دوست دارند، به اشتراک بگذارند.
آزمایشهای بازاریابی کمی
اینها معمولاً آزمایشهای مقیاس بزرگی هستند که میتوانند برای بهبود نرخ رسیدن به چشماندازها و تبدیل چشماندازها به مشتریان استفاده شوند.
آزمایشات محصول کیفی:
آزمایشات کیفی برای آزمایش و بهبود مناسب بودن محصول با بازار ایده آل هستند. کیفیت بازخورد در یک آزمایش محصول بستگی به وفاداری و تعامل دارد. وفاداری به این معنی است که چقدر نمونه نهایی محصول را شبیه سازی می کند و تعامل به میزانی است که مشتری می تواند با یک محصول کاری زنده تعامل کند.
آزمایشات محصول کمی
آزمایشات کمی می توانند به تیم کمک کنند تا اندازه گیری کنند که مشتریان چگونه از محصولات آنها استفاده می کنند.
کار نزدیک با یک محصول می تواند تیم را نسبت به مسائل حیاتی در محصول بی توجه کند. آزمایشات کاربر می توانند این نقاط کور را در عرض چند دقیقه کشف کنند. بهترین آزمایشات کاربر یک به یک با پنج تا هشت مشتری با تمرکز بر تعامل عمیق انجام می شوند. پس از ایجاد تغییرات، دور دیگری از آزمایشات کاربر می تواند انجام شود.
قبل از انجام یک آزمون، باید اسکریپت هایی آماده شوند که جزئیاتی در مورد اینکه کدام بخش های محصول نشان داده می شوند، کارهایی که کاربر باید انجام دهد و سوالاتی که باید پرسیده شود، را توضیح دهند. آزمون های کاربری معمولاً یک ساعت طول می کشند که شامل پانزده دقیقه گرم کردن و کشف کاربر، چهل دقیقه بازخورد در مورد محصول و پنج دقیقه برای خلاصه کردن است. بسیار ضروری است تا بین بازخورد در مورد اینکه چقدر آسان بود استفاده کردن (قابلیت استفاده) و چقدر محصول ارزشمند است (مناسبت محصول-بازار) تفاوت قائل شویم. آزمون کاربری باید با انتخاب دقیق مشتریان از بازار هدف شما انجام شود. در غیر این صورت، داده ها گمراه کننده خواهند بود.
Questions and answers
جوهر توسعه چابک در تکرار سریع است.
حلقه فرضیه طراحی آزمون یادگیری
در مرحله فرضیه، فرضیه فضای مشکل تدوین می شود. مرحله طراحی درباره یافتن بهترین راه برای آزمایش فرضیه است. پس از ایجاد یک مصنوع طراحی، مرحله آزمون به تیم اجازه می دهد تا از طریق آزمایش مشتری، فرضیات خود را تأیید کنند. مرحله یادگیری نتایج را مطالعه می کند تا درک بهتری از تغییرات مورد نیاز برای رسیدن به فرضیه بهتر داشته باشد. در هر نقطه، تیم باید تشخیص دهد که کدام بخش از پرامید مناسبت محصول-بازار، بینش جدید در آن قرار دارد. تغییرات در لایه های پایین تر، نیازمند بازکاری در تمام لایه های بعدی خواهد بود.
تغییر مسیر یا عدم تغییر مسیر
اگر محصول پس از چندین دوره تکرار به انتظارات عمل نکند، ضروری است که گامی عقب برداریم و در مورد مسئله اصلی مغز فعالیت کنیم. ممکن است موردی باشد که مشکل عمیق تری در سطح سطحی تری حل شود. اگر مغز فعالیت منجر به تغییر در جهت محصول شود، آن را تغییر مسیر در نظر می گیرند. اگر پس از چندین دوره تکرار، مناسبت محصول-بازار به دست نیاید، سپس تیم ها باید در نظر بگیرند که تغییر مسیر دهند.
تیم های محصول باید تمرکز بی رحمانه ای روی اولویت های اصلی خود داشته باشند. حفظ تمرکز باریک و تکرار سریع بر اساس بازخورد مشتری، کلید طراحی محصولاتی است که شادی مشتری را ایجاد می کند.
Go to dashboard to download stunning templates
Download